جمعه

شرح کشته شدن حسن بن علی

     
            تاريخنامه‏طبرى،ج‏4،ص:683
خبر مقتل حسن بن على رضى الله عنهما
چون حسن بن على از معاويه بازگشت، معاويه تدبير هلاك كردن او كرد و انديشيد كه به چه روى او را هلاك كند چنانكه كسى نداند كه او كرد. پس نامه كرد به زن حسن اسماء بنت اشعث بن قيس و گفت: اگر تو حسن را هلاك كنى من ترا به پسر خويش دهم يزيد. پس اسماء جواب نامه كرد كه ندانم كه چگونه هلاك كنم. معاويه دستارچه زهرآلود به اسماء فرستاد و گفت: چون حسن با تو گرد آيد اين دستارچه او را ده تا خويشتن را بدان پاك كند. پس چون حسن با او گرد آمد، آن دستارچه او را داد. حسن خويشتن را بدان پاك كرد و آن زهر اندر تن حسن كار كرد و اندر آن هلاك شد. و گروهى گويند شربتى زهر فرستاد معاويه تا اسماء مر حسن را داد، و ديگر گويند كه معاويه اسماء را ده هزار درم قبول كرده بود و ده ضيعت به سواد عراق اندر.
چون حسن بمرد چهل و شش ساله بود و او را گور كندند نزديك گور پيغمبر عليه السّلام. چون عايشه بشنيد بر استرى نشست و گفت نگذارم كه او را اينجا به گور كنى. پس گروه عايشه بيامدند. چون او را به گور خواستند بردن، تيرباران بر جنازه حسن كردند. پس او را به بقيع الغرقد به گور كردند. و اهل بيت حسن و
 خويشان او برخاستند و به مكّه شدند. و اسماء برخاست و سوى معاويه شد، و آنچه او را وعده كرده بود طلب كرد. معاويه او را گفت: تو كه با شويى چون حسن نبيره پيغمبر نشايستى و با وى وفا نكردى با فرزند من چه وفا كنى و او را بشايى. پس بفرمود تا او را بكشتند. و كشتن حسن به شعبان اندر بود به سال چهل و يك‏.
.                       

هیچ نظری موجود نیست: